نوشتن کتاب درباره دی.اِن.اِی دور ریختنی یک مشکل کوچک واژگانی دارد، زیرا اصطلاحات دائما در حال تغییر معنا هستند. این مسئله تا حدودی ناشی از این است که دادههای جدید نگرش ما را دائما تغییر میدهند. در نتیجه، تا ثابت میشود که قطعهای از دی.اِن.اِی دور ریختنی در واقع عملکردی دارد، دانشمندی پیدا میشود که (با منطق کافی) میگوید که در واقع آن بخش دور ریختنی نیست. اما این شیوه این مشکل را دارد که اعتبار خود را کاملا از دست میدهد زیرا که فهم ما از ژنوم در سالهای اخیر به طور چشمگیری تغییر کرده است.
به جای این که زمان خود را سپری این کنیم که با این گوله نخی سرتاسر مهآلود ژاکتی ببافیم، من سختگیرانهترین شیوه را اتخاذ کردهام. هر چیزی که کدگذاری پروتئین انجام نمیدهد، همانند قدیم (نیمه دوم قرن بیستم) به عنوان دور ریختنی اسم برده شده است. ملالغتیها خشمگین میشوند و اشکالی هم ندارد. از سه دانشمند مختلف بپرسید که منظورشان از واژه "دور ریختنی" چیست و کاملا ممکن است که با چهار تعریف مختلف مواجه شوید. از این رو شایستگی دارد که با چیزی آغاز کنیم که سر راست و واضح است.
همچنین من در آغاز کتاب اصطلاح "ژن" را به عنوان دنبالهای از DNA که کدگذاری پروتئین را انجام میدهد استفاده میکنم. این تعریف در خلال جریان کتاب تکامل مییابد.
پس از این که نخستین کتابم "انقلاب وراژنشناسی" منتشر شد، من متوجه شدم که خوانندگان در خصوص اسامی ژنها در دو برداشت قرار گرفتهاند. برخی دوست دارند بدانند که درباره چه ژنی صحبت میکنیم، اما برای دسته دیگری از خوانندگان سبب اختلال در روند خواندن میشود. از این رو این بار من اسامی ژنهای ویژهای را تنها زمانی که آوردن نامشان به شدت ضروری باشد در متن آوردهام. اما اگر دوست دارید اسامیشان را بدانید، میتوانید آنها را در پاورقی و فهرست منابع دست اولی که در پایان کتاب قرار گرفتهاند بخوانید.